اعتراف می کنم
(اعتراف به گناه)
I Confess
:نشانه ها
تهيه کنندگان: آلفرد هیچکاک – باربارا کیون
داستان نویس: پل آنسلمی
نام نمایشنامه: دو وجدان ما
فيلمنامه نويسان: جرج تیبوری – ویلیام آرکیبالد
مشاور تخصصی: (پدر) پل لاکولین
کارگردان: آلفرد هیچکاک
:بازيگران
مونتگمری کلیفت …………………………………….. (پدر) مایکل لوگان
آن باکستر ………………………………………………….. راث گرنفورت
بریان آهرن ………………………………………………… ویلی رابرتسن
کارل مالدن …………………………………………………. (بازرس) لارو
دالی هاس …………………………………………………………. الما کلر
او ای. هاس ……………………………………………………….. اتو کلر
راجر دن …………………………………………………….. پیر گرنفورت
چارلز آندره ………………………………………………….. (پدر) میلیس
آویلا لگاره …………………………………………………………… ویلت
آهنگساز: دمیتری تیومکین
فيلمبردار: رابرت برکز
تدوینگر: رودی فر
روش فيلمبرداری: سیاه و سفید
مدت فیلم: ۹۴ دقیقه
زمان ساخت: ۱۹۵۳ میلادی
پخش از: برادران وارنر
ساخت کشور: ایالات متحده امریکا
:چکیده ی داستان
یک کشیش – پدر لوگان – که اعتراف قاتلی را شنیده است، حتی زمانی که خود
مورد سوء ظن پلیس قرار می گیرد، بخاطر حرفه اش نمی تواند حقیقت را ابراز
.کند
ویلت – وکیل دعاوی – کشته می شود و کلر نزد پدر لوگان که در ضمن کارفرمای
او نیز هست، به قتل اعتراف می کند. کشیشی در حال ترک محل جنایت دیده شده
بود و بازرس لارو به لوگان شک می کند. لارو لوگان را با زنی مرموز در بیرون
خانه ی ویلت می بیند و به تعقیب زن می پردازد. او راس گرانفورد – همسر یک
سیاستمدار مهم – است. راث موافقت می می کند به پرسش ها پاسخ دهد تا لوگان
،را از قتل مبرا سازد، چون آنها در زمان جنایت با هم بوده اند. به این ترتیب
روشن می شود راث و لوگان پیش از این، عاشق و معشوق بوده اند و لوگان به
جنگ رفته و راث هم ازدواج کرده. پس از بازگشت لوگان، آنها به بیرون شهر
رفته اند، در توفان گیر افتاده اند و شب را در آلاچیقی گذرانده اند، جایی که ویلت
صبح روز بعد، آنها را دیده و ادعا کرده که با همدیگر خوابیده بودند. لوگان که
پس از جنگ تغییر کرده، کشیش شده و ویلت موی دماغ راث شده است. ویلت
شروه به حق السکوت خواهی از راث می کند، که این دلیل ملاقات راث و لوگان
بوده. راث بجای اینکه بهانه ای برای لوگان دست و پا کند، انگیزه ای به دستش
می دهد – او وقت داشت تا جنایت را انجام دهد – و محاکمه انجام می گیرد. همه
لوگان را مجرم می دانند و کلر حتی علیه او گواهی می دهد. لوگان که بی گناه
شناخته می شود، مورد حمله ی مردم قرار می گیرد. همسر کلر، آلما که گواهی
علیه لوگان درست کرده بود، به داخل جمعیت می رود تا به آنها بگوید که لوگان
بی گناه است. کلر به او شلیک و به سمت شاتو فرانتک فرر می کند. در آن جا
فاش می کند که لوگان بی گناه است و تیر می خورد. کلر طلب بخشش می کند و
پدر لوگان آخرین مناسک را برایش انجام می دهد. راث که درمی یابد لوگان به
.خداوند بیشتر عشق می ورزد تا به او، آن جا را ترک می کند
:بررسی
شیئی و چیز اسرارآمیز فیلم: عشق
دوشیزه موطلایی فیلم: آن باکستر
:نقش گذری آلفرد هیچکاک
درست در شروع فیلم هیچکاک را می بینیم که در خیابان، از بالای راه پله ای
.بلند، در حال عبور است
:ایده های دیداری
فیلم با نماهای شهر کبک و شاتو فرانتنک شروع می شود و با همین نما پایان
.می یابد
سر میز صبحانه، آلما را می بینیم که به پدر لوگان نگاه می کند، در حالیکه
کشیشان دیگر در حال صحبت هستند و آن دو تنها کسانی هستند که صحبت
نمی کنند. اهمیت این تصویر از آن رو است که ما آن چه را آلما بهش فکر
می کند، می بینیم (پدر لوگان چه خواهد کرد؟)
هیچکاک برای تقسیم فضای قاب از ساختمان ها، چهره ها و دیوارها استفاده
.می کند، به شکلی که ما تنها بخشی از آنها را می بینیم