گل سفید
:متن ترانه
یک شاخه ی گل، من در کاشانه دارم، دائم به برَش، حال پروانه دارم
پیراهن او چون نو عروسان سپید، بویش همه شب، چون نسیم صبح عید
هر گوشه نشانه، از عارف و عامی دیدم، از جور زمانه، افتاده به دامی دیدم
آری این چشمان زیبا پسند من
آری این چشمان زیبا پسند من، هر دم ز گیسویی سازد کمند من
رنگ سپید آن زیبا گل، لطف و صفایی دیگر دارد، از همه رنگین تر چشم من، زیب و جلایی بهتر دارد
هر گوشه نشانه، از عارف و عامی دیدم، از جور زمانه، افتاده به دامی دیدم
ز جهان شما، ای اهل جهان، شده قسمت من، چشمی نگران
که اگر ز وفا، یارم ز در آید، هجران به سر آید
آشفته نَهم چون سر بر شانه ی او، در حلقه ی آن گیسوی دیوانه ی او