:متن ترانه
!عزیز بومی، ای هم قیبله، روی اسب غربت، چه خوش نشستی
توی این ولایت، ای با اصالت، تو مونده بودی، تو هم شکستی
تشنه و، مؤمن، به تشنه بودن، غرور اسم دیار ما بود
اون که سپردی، به باد حسرت، تمام دار و ندار ما بود
کدوم خزون خوش آواز، تو رو صدا کرد، ای عاشق؟
که بر کشیدی بی پروا، به جست و جوی شقایق
!کنار ما باش، که محزون، به انتظار بهاریم
!کنار ما باش، که با هم، خورشید رو بیرون بیاریم
هزار پرنده، مثل تو عاشق، گذشتند از شب، به نیت روز
رفتند و رفتند، صادق و ساده، نیامدند باز، اما تا امروز
خدا به همرات، ای خسته از شب، اما سفر نیست، علاج این درد
!راهی که رفتی، رو به غروبه، رو به سَحر نیست، شبزده برگرد
کدوم خزون خوش آواز، تو رو صدا کرد، ای عاشق؟
که بر کشیدی بی پروا، به جست و جوی شقایق
!کنار ما باش، که محزون، به انتظار بهاریم
!کنار ما باش، که با هم، خورشید رو بیرون بیاریم
هزار پرنده، مثل تو عاشق، گذشتند از شب، به نیت روز
رفتند و رفتند، صادق و ساده، نیامدند باز، اما تا امروز
خدا به همرات، ای خسته از شب، اما سفر نیست، علاج این درد
!راهی که رفتی، رو به غروبه، رو به سَحر نیست، شبزده برگرد
:نشانه ها
ترانه سرا: زویا زاکاریان
ترانه خوان: ابی / ابراهیم حامدی
ترانه ساز: واروژان / واروژ هاخباندیان
تنظیم کننده آهنگ: واروژان / واروژ هاخباندیان
آلبوم: رنگارنگ ۵
زمان اجرا: ۱۳۵۶ هجری خورشیدی
پخش از: آونگ
اجرا در برنامه رنگارنگ تلویزیون ملی ایران
اجرا در آبان ۱۳۵۷ / جشن سالگرد برنامه رنگارنگ تلویزیون ملی ایران
اجرا در شبکه تلویزیونی بی بی سی – فارسی
.این ترانه برای فیلم سلام تهران فراهم و اجرا گردیده است