سرود عشق

:متن ترانه
نبودت خبر از رهگذران، به سایه ی گل نشسته بودی، نشسته بودی
در آن خلوت جان، خنده کنان، تو رونق گل شکسته بودی، شکسته بودی
نبودت خبر از رهگذران، به سایه ی گل نشسته بودی، نشسته بودی
در آن خلوت جان خنده کنان، تو رونق گل شکسته بودی، شکسته بودی
چو شبنم به گلشنی، چشم به روشنی، تو گشوده بودی، ز هر دلنشین گلی، آتشین دلی، دل ربوده بودی
چه شد کاندران چمن، از همه به من رو نموده بودی، چو چشم دل من گشودی، تو دیگر کنارم نبودی؟
کنون هر کجا نشینم، به هر جا گلی ببینم، به یاد رُخت، ز دل سر کنم سرودی
رَوم دامن صبا را، بگیرم میان گلها، که در گوش تو رساند، ز من درودی
چرا راه مهر و وفا را، به این عاشق مست رسوا، نمودی،نمودی، نمودی؟
چو دیدی ز عشق تو مستم، چرا دامنت را ز دستم، ربودی، ربودی، ربودی؟
!بیا ای بهار زیبای من، که شادیفزای دنیای من، تو بودی، تو بودی، تو بودی
!بیا ای بهار زیبای من، که شادیفزای دنیای من، تو بودی، تو بودی، تو بودی
نبودت خبر از رهگذران، به سایه ی گل نشسته بودی، نشسته بودی
در آن خلوت جان، خنده کنان، تو رونق گل شکسته بودی، شکسته بودی
:نشانه ها
