سوز دل

:نت ترانه

:متن ترانه

 

نه سَحر دیگر شام تیره ی هجران دارد، نه اثر دیگر آه سینه ی سوزان دارد

دل من دیگر با این روز پریشان خو کرد، به قفس مهر و الفت، مرغ پریشان دارد

به خود نمی پردازم، با سوز دل می سازم

به خود نمی پردازم، با سوز دل می سازم

 

با تنهایی خو دارم، چون عشق او دارم، سر بر زانو دارم، با آشفته سری

گر جام مِی برگیرم، شوری از سر گیرم، چون آتش درگیرم، در این بی خبری

دیشب یادت با ما بود، رؤیایی بس زیبا بود، زیبا بود، شمع و بزم تنهایی، خون دلم چون مِی در مینا بود

به خود نمی پردازم، با سوز دل می سازم

به خود نمی پردازم، با سوز دل می سازم

 

من راز عشق و شیدایی، در چشم تو می خوانم، من سوز و رنج تنهایی، از جور تو می دانم

می گریَم و می خندم، دیوانه چنین باید، دیوانه چنین باید

می سوزم و می سازم، پروانه چنین باید، پروانه چنین باید

به خود نمی پردازم، با سوز دل می سازم

به خود نمی پردازم، با سوز دل می سازم

با سوز دل می سازم، با سوز دل می سازم، با سوز دل می سازم

 

:نشانه ها

 

ترانه سرا: رحیم معینی کرمانشاهی

ترانه خوان: مرضیه / شرف السادات مرتضایی

ترانه ساز: مجید وفادار

در مقام: شور