:متن ترانه
می ترسم این احساس تو، حسی که عاشقه هنوز، آخر به دست روزگار، ساده عوض بشه یه روز
می ترسم اون برق چشات، که روشنه توی شبهام، یه شب به خواست روزگار، کوه آتیش شه زیر پام
تو رو دارم و، حالا باور ندارم، از این دنیا، دیگه چیزی نمی خوام
اگه قلبم رو به تو نسپرده بودم، همون روزهای اول مرده بودم
می ترسم از تنها شدن، از این نگاه رفتنی، ترسم رو بیشتر می کنی، وقتی نمی گی با منی
می ترسم از احساس تو، این حس خوب و موندنی، می ترسم از روزی که تو، حاشا کنی که با منی
می ترسم این احساس تو، حسی که عاشقه هنوز، آخر به دست روزگار، ساده عوض بشه یه روز
می ترسم اون برق چشات، که روشنه توی شبهام، یه شب به خواست روزگار، کوه آتیش شه زیر پام
تو رو دارم و حالا باور ندارم، از این دنیا دیگه چیزی نمی خوام
اگه قلبم رو به تو نسپرده بودم، همون روزهای اول مرده بودم
:نشانه ها
ترانه سرا: محمد فراهانی
ترانه خوانان: جمشید و باران
ترانه ساز: عماد نکویی
تنظیم کننده آهنگ: عماد نکویی
زمان اجرا: ۱۳۹۲ هجری خورشیدی / ۲۰۱۳ میلادی