آتش کاروان

:نت ترانه

:متن ترانه

 

آتشی ز کاروان جدا مانده، این نشان ز کاروان به جا مانده

یک جهان شراره تنها، مانده در میان صحرا

به درد خود سوزد، به سوز خود سازد

 

سوزد از جفای دوران، فتنه و بلای توفان، فنای او خواهد، به سوی او تازد

 

من هم ای یاران تنها ماندم، آتشی بودم بر جا ماندم

با این گرمی جان، در ره مانده حیران، این غم خود به کجا ببرم؟

با این جان لرزان، با این پای لغزان، ره به کجا ز بلا ببرم؟

می‌سوزم گرچه با بی‌پروایی، می‌لرزم بر خود از این تنهایی

من هم ای یاران تنها ماندم، آتشی بودم بر جا ماندم

 


آتشین خو، هستی سوزم، شعله جانی، بزم افروزم 

بی پناهی محفل ‌آرا، بی نصیبی تیره روزم

آآآ… آآآ…آآآ…آآآ

من هم ای یاران تنها ماندم، آتشی بودم بر جا ماندم

 

وقت سبک عنان، اگر هم همرهی کند، چون گرد ره، به بدرقه ی کاروان رَوم

سر می کشم چو شعله، که برخیزم ای دریغ

کو پای قدرتی، که پی همرهان رَوم؟

 

من هم ای یاران تنها ماندم، آتشی بودم بر جا ماندم

من هم ای یاران تنها ماندم، آتشی بودم بر جا ماندم

:نشانه ها

 

ترانه سرا: بیژن ترقی

ترانه خوان: دلکش / عصمت باقرپور

ترانه ساز: علی تجویدی

زمان اجرا: ۱۳۳۷ هجری خورشیدی

 

اجرا در کنسرت – ۱۳۷۸ هجری خورشیدی / ۱۹۹۹ میلادی

:متن ترانه

 

آتشی ز کاروان جدا مانده، این نشان ز کاروان بجا مانده

یک جهان شراره تنها، مانده در میان صحرا

به درد خود سوزد، به سوز خود سازد

من هم ای یاران تنها ماندم، آتشی بودم بر جا ماندم

من هم ای یاران تنها ماندم، آتشی بودم بر جا ماندم

با این گرمی جان، در ره مانده حیران، این غم خود به کجا ببرم؟

با این پای لرزان، با این تن لرزان، این غم خود به کجا ببرم؟

می‌سوزم من هم، با این تنهایی، می سازم من هم، با این تنهایی

من هم ای یاران تنها ماندم، آتشی بودم بر جا ماندم

من هم ای یاران تنها ماندم، آتشی بودم بر جا ماندم

 

آآآآ آآآآآ  یاآآآآآا، آآآآ….آآآآ…

 

…ای ساربان، ای ساربان، آآآآ… آآآ… آآآ

دارم درون کاروان، مهپاره ای آرام جان، هاااااا…آآآ…آآآ

من هم ای یاران تنها ماندم، آتشی بودم بر جا ماندم

من هم ای یاران تنها ماندم، آتشی بودم بر جا ماندم

 

 :نشانه ها

 

ترانه سرا: بیژن ترقی

ترانه خوان: عصمت باقرپور / دلکش

ترانه ساز: علی تجویدی

آلبوم: کنسرت بانوی آواز ایران

 

 

:جستار پیوسته