صبوری

:متن ترانه

 

عمر من غارت شد و، غارتگر از من دور شد، من صبوری کردم و، تاراجگر مغرور شد

تاراجگر مغرور شد

عمر من همراه با تکرار روز و شب گذشت، شمع فانوس جوانی، دم به دم کم نور شد

دم به دم کم نور شد

 

خویشتن را بشکنی، ایثار اگر از حد گذشت، پاکبازی هر چه کردم، دشمنی منظور شد

پاکبازی هر چه کردم، دشمنی منظور شد، دشمنی منظور شد، دشمنی منظور شد

 

راه را از چاه، در هر لحظه ای باید شناخت، آآآ… آآ

یک قدم غافل شدم، یک عمر راهم دور شد

یک عمر راهم دور شد

 

ای جوان کی گفته فصل انتهاست، فصل امید است و روز ابتداست!؟

!زندگی را با چراغ معرفت آغاز کن، در رکاب دوستی با همسفر پرواز کن

!در میان راه اگر هر مانعی ره بر تو بست، عاقلانه با صبوری راه بسته باز کن

 

عمر من غارت شد و، غارتگر از من دور شد، من صبوری کردم و، تاراجگر مغرور شد

تاراجگر مغرور شد

عمر من همراه با تکرار روز و شب گذشت، شمع فانوس جوانی، دم به دم کم نور شد

دم به دم کم نور شد

 

:نشانه ها

 

ترانه سرا: جهانبخش پازوکی

ترانه خوان: شکیلا

ترانه ساز: جهانبخش پازوکی

تنظیم کننده آهنگ: علی توانگر

آلبوم: لب خاموش

زمان اجرا: ۱۳۸۳ هجری خورشیدی / ۲۰۰۵ میلادی

پخش از: کلتکس ریکوردز