دیدی که رسوا شد دلم

:متن ترانه

 

دیدی که رسوا شد دلم، غرق تمنا شد دلم

دیدی که رسوا شد دلم، غرق تمنا شد دلم

دیدی که من با این دلِ، بی آرزو عاشق شدم، با آن همه آزادگی، بر زلف او عاشق شدم

عاشق شدم

!ای وای اگر صیّاد من ،غافل شود از یاد من، قدرم نداند

فریاد اگر از کوی خود، وز رشته ی گیسوی خود، بازم رهاند

دیدی که رسوا شد دلم، غرق تمنا شد دلم

 

دیدی که من با این دلِ، بی آرزو عاشق شدم، با آن همه آزادگی، بر زلف او عاشق شدم

عاشق شدم

!ای وای اگر صیاد من ،غافل شود از یاد من، قدرم نداند

فریاد اگر از کوی خود، وز رشته ی گیسوی خود، بازم رهاند

دیدی که رسوا شد دلم، غرق تمنا شد دلم

 

در پیش بی دردان چرا، فریاد بی حاصل کنم، گر شِکوه ای دارم ز دل، با یار صاحبدل کنم؟

!وای ز دردی، که درمان ندارد، فتادم به راهی، که پایان ندارد


از گل شنیدم بوی او، مستانه رفتم سوی او، تا چون غبار کوی او، در کوی جان منزل کنم

!وای ز دردی، که درمان ندارد، فتادم به راهی، که پایان ندارد

دیدی که رسوا شد دلم، غرق تمنا شد دلم

دیدی که در گرداب غم، از فتنه ی گردون رهی، افتادم و سرگشته چون، امواج دریا شد دلم

افتادم و سرگشته چون، امواج دریا شد دلم

دیدی که رسوا شد دلم غرق تمنا شد دلم

دیدی که رسوا شد دلم غرق تمنا شد دلم

……….

 

:نشانه ها

ترانه سرا: رهی معیری / محمد حسن معیری

ترانه خوان: مرضیه / اشرف السادات مرتضایی

ترانه ساز: علی تجویدی

پخش از: آهنگ روز

 

اجرا در کنسرت آلبرت هال / لندن / انگلستان / ۱۳۷۴ هجری خورشیدی / ۱۹۹۵ میلادی

 اجرا در کنسرت سالن المپیا  / پاریس / فرانسه / ۱۳۸۵ هجری خورشیدی / ۲۰۰۶ میلادی