!چه رؤیایی

:متن ترانه

 

دیدم به خواب، وقت سَحر، شهزاده ای زرّین کمر، نشسته بر اسب سفید، می رود از کوه و کمر

 

دیدم به خواب، وقت سَحر، شهزاده ای زرّین کمر، نشسته بر اسب سفید، می رود از کوه و کمر

می رفت و آتش به دلم، می زد نگاهش، می رفت و دیدم که بوَد، چشمم به راهش

 

ترسم دلم رسوا شود، دریا شود، این دو چشم پُرآبم، تا آنکه در بیداری ام، پیدا شود، آن که آمد به خوابم

ترسم دلم رسوا شود، دریا شود، این دو چشم پُرآبم، تا آنکه در بیداری ام، پیدا شود، آن که آمد به خوابم

شهزاده ی رؤیای من، شاید تویی، آن کس که روزی در بَرم، آید تویی، آ…ه

!از خواب نوشین، ناگه پریدم، دردا که دیگر او را ندیدم، به خدا

!جانم رسیده، از غصه بر لب، بس آه سوزان از دل کشیدم، به خدا

 

دیدم به خواب، وقت سَحر، شهزاده ای زرّین کمر، نشسته بر اسب سفید، می رود از کوه و کمر

می رفت و آتش به دلم، می زد دیدم نگاهش، می رفت و دیدم که بوَد، چشمم به راهش

 

:نشانه ها

 

ترانه سرا: بیژن ترقی

ترانه خوان: یاسمین

ترانه ساز: همایون خرّم

 

:جستار پیوسته