خاطرات

:متن ترانه

 

!روزگاری ای آشنای من، همزبان من بودی شب، همه شب

دلفریب من، بی وفای من، مهربان من بودی شب، همه شب

گذشته ها رفت و دگر نمی آید، کو آن یاری ها، مهر و دلداری ها که جانم بیاساید؟

که جانم بیاساید؟

 

گذشته ها رفت و دگر نمی آید، زین پس زاری ها، شب ها بیداری ها غمی بر دلم زاید

غمی بر دلم زاید

 

مستی و بی خبری به کجا، به کجا شد، بی خبر از تو کنون، دل خسته چرا شد؟

زان همه بگذشته ی ما، خاطره ای مانده به جا

زان همه بگذشته ی ما، خاطره ای مانده به جا

 

صحبت و مستی کو، لذت هستی کو، کجا شد قرارم، دریغا بهارم، کو؟

جز تو که چون جانی، شمع شبستانی، نگاری که دل را، به دستش سپارم، کو؟

 

خاطره ی تو به جا بوَد این شب ها، بی تو دگر، منم و غم تو تنها

شراب آرزوها، ای شب به ساغرم کو، نگاه گرم و گویا، امشب برابرم، کو؟

دگر چه می خواهم من؟

دگر چه می خواهم من، چو کشیده ای از بر من دامن؟

چو کشیده ای از بر من دامن

 

مستی و بی خبری به کجا، به کجا شد، بی خبر از تو کنون، دل خسته چرا شد؟

زان همه بگذشته ی ما، خاطره ای مانده به جا

زان همه بگذشته ی ما، خاطره ای مانده به جا

 

:نشانه ها

ترانه سرا: تورج نگهبان

ترانه خوان: مرضیه /اشرف السادات مرتضایی

ترانه ساز: حبیب الله بدیعی

در مایه: شور / دشتی

پخش از: رویال