!حرف بزن

:متن ترانه

 

تو با اینکه مهربونی، من رو دست کم گرفتی، من رو قابل ندونستی، رازت رو به من نگفتی

شاید از دست حقیرم، واسه تو یه کاری ساخته است، گرچه اسمم به گوش تو، حالا خیلی ناشناخته است

!حرف بزن ای مهربون، من رو از خودت بدون

!حرف بزن ای مهربون، من رو از خودت بدون

 

حتی خنده هات مثل تلخی گریه است، مثل لبخند دروغ آشنایی

تو رو خوب میشناسم از عاطفه سرشار، تو کجا و قصه های بی وفایی

تو رو خوب میشناسم از عاطفه سرشار، تو کجا و قصه های بی وفایی

!حرف بزن ای مهربون، من رو از خودت بدون

!حرف بزن ای مهربون، من رو از خودت بدون

 

!گریه ارزونی چشمهات، اگه اشکی نیست بباری، حالا خالی کن با حرفهات، هر چی که توی سینه داری

!واسه یک بار هم بذار من، مَحرم راز تو باشم، بذار آخرین ترانه، واسه آواز تو باشم

شاید از دست حقیرم، واسه تو یه کاری ساخته است، گرچه اسمم به گوش تو، حالا خیلی ناشناخته است

!حرف بزن ای مهربون، من رو از خودت بدون

!حرف بزن ای مهربون، من رو از خودت بدون

!حرف بزن ای مهربون، ای مهربون، ای مهربون

 

:نشانه ها

ترانه سرا: منصور تهرانی

ترانه خوان: مازیار / عبدالرضا کیانی نژاد

ترانه ساز: صادق نوجوکی